تنبلی کردن(اِ تِ نُ / نِ / نَ دَ) کاهلی کردن. سستی کردن. تنبلی نمودن. تن پروری کردن. رجوع به تنبل شود ادامه... کاهلی کردن. سستی کردن. تنبلی نمودن. تن پروری کردن. رجوع به تنبل شود لغت نامه دهخدا
تنبلی کردن کاهلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن ادامه... کاهلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن تصویر تنبلی کردن فرهنگ لغت هوشیار